کتاب کمپ سیزده ...
انتشارات شالگردن منتشر کرد: احمد: می ترسیده بره هواخوری؟ خسرو: این طوری میگفت… میگفت از جلال خان می ترسیده اینا از فیزیک میان جون ندارن تمبونشون رو بکشن بالا جلال خان هم طبق معمول سفت میگیره انگار اسیر گرفته اون بندگان خدا هم اون پایینشون شل میشهاحمد: هه… جلال خان هم مگه ترس داره؟ نمیدونم از چی این میترسنفرهاد: شما خودت از جلال خان نمیترسی؟فروشگاه اینترنتی نوابوک
…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.