سرزمینم زنی ست از تب، پلی ست برای لذت هایی که دزدان از آن عبور می کنند...
سرزمینم زنی ست از تب، پلی ست برای لذت هایی که دزدان از آن عبور می کنند و دسته های شن برایشان دست می زنند، و از مهتابی های دورش چشمان مان اشیا مردم را می بینند- قربانی برای گورهای کودکان، آتش دان هایی برای پیامبران، سنگ گورهایی به رنگ سیاه، و دشت هایی پرشده با استخوان و کرکس، تندیس های پهلوانی مردارهایی نرم پیکرند….
هنوز بررسیای ثبت نشده است.