یک روز صبح که خواهر خرسی از خواب بیدار شد، متوجه شد که دندانش لق شده ا...
یک روز صبح که خواهر خرسی از خواب بیدار شد، متوجه شد که دندانش لق شده است. برای همین همراه مامان و برادر خرسی رفتند دندان پزشکی. اول روی چهار پایه ایستاد و وقتی آقای دکتر دندان های برادر خرسی را معاینه می کرد، او را تماشا کرد. بعد نوبت خواهر خرسی شد. آنقدر چیزهای جالب در دندان پزشکی دید که یادش رفت دندانش لق شده و……
هنوز بررسیای ثبت نشده است.