کتاب لندن شهر چیزهای قرمز ...
انتشارات نیماژ منتشر کرد: …..هر دو،قهر کرده بودند و دیگر نمیخواستند قدم از قدم روی خاک ایران،هیچ جایش،بردارند.هیچ گاه پای برهنه بر زمین نمیگذاشتند و مدام کفش،صندل یا دست کم جوراب به پا داشتند.همین بود که دوست دخترم مهماندار هواپیما بود و همسرم به مدد یوگا تا آن جا که میتوانست به صورتی استمراری از زمین فاصله داشت.تنها زن فعلی ام،مانند دوست دخترم،آن همه عشق پاریس نیست تا لجوجانه بیست و چهار بار برای ویزای پاریس اقدا…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.