کتاب بی سرنوشتی ...
انتشارات همان منتشر کرد : به رغم همه ملاحظات عاقلانه و محاسبات منطقی و دلایل قاطع و محکمی که وجود داشت هنوز در درون خودم صدای پنهان و در عین حال سمج میل فروخورده ای را میشنیدم صدایی که از شدت نامعقول بودن شرم آور بود که می گفت می خواهم کمی بیشتر در این اردوگاه بیگاری زیبا زندگی کنم از دستگیری در بوداپست تا رهایی از اردوگاه بوخن والد گئورگی نوجوان کابوسی از روزمرگی و توقف زمان را تجربه می.کند اما رنج آورتر از کار اجبا…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.