دربارۀ کتاب بازی خطرنا...
دربارۀ کتاب بازی خطرناک
دوباره به ساعتش نگاه کرد. دو دقیقه از یازده گذشته بود. هر لحظه بر اضطرابش افزوده می شد. نصف ناخن هایش را جویده بود. دیگر کار از ناخن جویدن گذشته بود، به همین خاطر دست در جیبش کرد و پاکت سیگارش را بیرون آورد. سومین نخ آن شب را آتش ز…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.