کتاب فرشته های درخت پرتقال ...
انتشارات کتاب برادر منتشر کرد:چند تا پسر ناقلا زودتر رفته بودند روی دیوار و بین شاخه های درخت های پرتقال و نارنج نشسته بودند. من را راه نمی دادند، منم می خواستم ببینم. آخر او معلم قرآن هست. وقتی درخت های حیاط مسجد یک عالمه میوه های قرمز و زرد خوشمزه در آورد، اجازه داد حمله کنیم به درخت ها و حسابی بخوریم. بعد این که شکم ها قلمبه شد و باد کرد، با هم نشستیم و قرآن خواندیم. آقامعلم رفته بود شهر ساری و یک عالمه درس قرآن خ…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.