کتاب دل و دریا ...
انتشارات سروش منتشر کرد:دریا، ته نداشت؛ پایانش به افق گره می خورد، همسایه دیوار به دیوارش آسمان بود و ابر. خورشید برای ساعاتی مهمان آسمان می شد و برای دقایقی، اول روز و آخر روز هم با چشم خونین به دریا سر می زد؛ این کار هر روزش بود. دریا و آسمان به این مهمان همیشگی عادت کرده بودند؛ حتی روزهایی که دل آسمان می گرفت و گریه می کرد و دریا، طغیان؛ خورشید کار تکراری اش را انجام می داد و انگار برایش مهم نبود صاحب خانه در چه و…