کتاب اصیل آباد ...
خیلی سالی نمی گذرد. شاید هنوز بشود با انگشت شمرد و گفت چند سال. خلاصه، چندی پیش، کنار یک رودخانه بزرگ و پر آب، توی یک دشت حاصلخیز و خوش آب و هوا، دهی بود. یک ده بزرگ و آباد، به نام «اصیل آباد». اصیل آباد بین روستاهای دور و برش، از هر لحاظ، نمونه بود: گاوها و گوسفندها و بقیه چارپایان ده، چاق و چله و سالم، بچه ها خوشحال و بانشاط، مردها قوی و کاری. و زنها سالم و زرنگ و شاداب. خانه ها محکم و مرتب، کوچه ها تمیز و روبه راه…