کتاب یحیای زاینده رود ...
انتشارات پیدایش منتشر کرد: دختری جوان بالای سرسرهی باغی که پارک شده، ایستاده است، خندان، با موهایی دماسبی، با پیرهنی قرمز با چینی روی سینه و با چینی روی زانوها. دختر مینشیند و پیش از نشستن، پشت دامن پیرهن را به زیر پاها میسراند. میان جلو دامن را بین پاها سفت میکند. بعد دو دست را پشت کمر میگذارد، گویی دستها را بسته باشند، حتما یعنی که بزرگ شده است و نمیترسد و نیازی به گرفتن دو سوی سرسره ندارد. بعد خندهای و لح…