کتاب «یخ» نوشتهی «سینا حشمدار» است. حشمدار درباره کتاب آورده است: «یخ داستان مردی را توصیف میکند ک...
کتاب «یخ» نوشتهی «سینا حشمدار» است. حشمدار درباره کتاب آورده است: «یخ داستان مردی را توصیف میکند که در شبی برفی، در جاده میماند و به این ترتیب درگیر مسایلی پیشبینی نشده میشود. در این داستان شخصیت و زمان محدود است و به این خاطر همهچیز در لحظه رخ میدهد. تم اصلی این رمان، ترس و خشونت است که با استفاده از فضاهای برفی، شب و روایت قصههایی که شخصیتهای داستان برای یکدیگر بازگو میکنند، شکل میگیرد. این کتاب دارای چهار فصل است که سه فصل اول این رمان به واسطهی راوی تعریفگرِ اول شخص و فصل چهارم با روایت دانای مطلق نوشته شده است.» در قسمتی از داستان میخوانیم: «اینجا چه کار میکنم؟ برای چی باید اینجا باشم؟ اصلا برای چی باید کار به اینجا میکشید؟ باید چشمهایم را ببندم و به هیچچیز فکر نکنم. این شب دیگر دارد تمام میشود. باید تمام شود. من آمده بودم که فقط همین یک شب را ببینم و حالا که دیدهام باید گورم را گم کنم. باید گورم را گم کنم و بروم. امشب حیاتی است، شبی که تو تنها در آخرین ثانیههایش از خودت میپرسی، این خراب شده کجاست که من درش گیر افتادهام؟» این کتاب را نشر «چشمه» منتشر کرده است.