کتاب «کی از این چرخ و فلک پیاده می شوم» نوشتهی «گلرنگ رنجبر» است. در توضیحات پشت جلد کتاب آمده است:...
کتاب «کی از این چرخ و فلک پیاده می شوم» نوشتهی «گلرنگ رنجبر» است. در توضیحات پشت جلد کتاب آمده است: «شاید تنهایی یعنی همه چیز زندگیات بشود مثل فیلمها و کتابها. یعنی همین گربه لنگ که از وقتی آمدهام اینجا، هی دور و ورم میپلکد. مثل تصویر کلاسیک فصلهای تنهایی برای قهرمانهای کتابها وقتی گربه یا سگی میشود تنها مونسشان. من ولی قهرمان نیستم. هیچی نیستم. برای همین، گربهای که آمده سراغم رویایی نیست. زشت است و پای عقبش را نمیتواند بگذارد زمین، و تمام اینها رقتانگیزترش کرده. اول نمیتوانستم دل به دلش بدهم. اما وقتی دیدم تا آمدن مامان دو ساعت مانده، بغلش کردم…» در قسمتی از کتاب میخوانیم: «دندهعقب میگیرم و از کوچه درمیآیم. تا ساعت هشت وقت دارم، میتوانم یک سر بروم پیش دکتر، باید اول از شهید گمنام رد بشوم و بهش بگویم امشب نمیتوانم حدس بزنم که واقعاً آخر آخرش تو کی هستی، چون عجله دارم و آقای دکتر هم منتظرم است. آخر هیچ کس مثل آقای دکتر برای دلتنگیهای آدم خوب نیست. اتوبانِ آقای دکتر به وسعت تمام ماشینهای این شهر جا دارد برای دلتنگی. خب، آقای دکتر، صبر کن که دارم میآیم تا تو از خاطرات جنگهات بگویی و من هم بگویم. من هم وسط جنگم آخر، سنگرم هم پشتِ یک درِ آبی است که هی رویم بسته میشود، هی بسته میشود.» این کتاب را نشر «چشمه» منتشر کرده است.