قورتش بده دولا شد و مرد را تکان داد. اما باز هم مرد بلند نشد. قورتش بد...
قورتش بده دولا شد و مرد را تکان داد. اما باز هم مرد بلند نشد. قورتش بده رفت سراغ یک زن و او را هم تکان داد و صدایش کرد. اما زن هم تکان نمی خورد. جواب قورتش بده را هم نداد. قورتش بده باز رفت سراغ یک نفر دیگر و یکی دیگر… و هر کسی که توی خیابان افتاده بود روی زمین. اما هیچ کدام بلند نشدند. قورتش بده با خودش فکر کرد شاید… شاید… آن ها مرده باشند؟ …