«دو مرغابی، یک لاکپشت. دو مرغابی، یک لاکپشت. دو … یک … دو … یک … آسمان ابری نبود. آسمان مرغابیایی و ...
«دو مرغابی، یک لاکپشت. دو مرغابی، یک لاکپشت. دو … یک … دو … یک … آسمان ابری نبود. آسمان مرغابیایی و لاکپشتی شد.» یک تابلوی بزرگ! خیلی بزرگ! خیلی خیلی بزرگ! یک تابلو قدِ آسمان دیدی؟ یک قصه قدِ آسمان چطور؟ قصهی این کتاب اینجوری است! بخوان و ببین!