رمان «قبل از مردن چشمهان رو ببند» نوشته پژمان تیمورتاش است. این رمان در مجموعه کتابهای قفسهی آبی ...
رمان «قبل از مردن چشمهان رو ببند» نوشته پژمان تیمورتاش است. این رمان در مجموعه کتابهای قفسهی آبی نشر چشمه منتشر شده است. با این جملهها وارد جهان رمان میشویم: «همهچیز با قاسم بالدار شروع میشه. تو قلب میدون امام حسین؛ اول کوچهشهرستانیها. زیب بوی مرغ و ماهی و میوههای پلاسیده که خوراک بندازهای کوچهست. کیپتاکیپ آدمه که وایسادهن دورت؛ همهشون انگار بیخ گوشت نفس میکشن. نفس خروسی که حسنخروسی پاش رو با یه نخ بسته به سبد و قراره شبنشده سلاخیش کنن پشت گوشته. حسنخروسی، آخرین طوطی ارثبر ناصرسیاه، با نگاهش چوب تو آستینت میکنه و تو فقط میتونی زل بزنی به خروسش؛ خروسه مثل یه لاری، بیخیال تیغی که دیر یا زود بایسی زیر گلوش خسخس کنه، یه پا رو داده بالا و خونی رو که کف میدون راه انداختی با نگاهش وجب میکنه. سینه رو داده جلو و رو بهش بدی واسهت ابوعطا هم میخونه. انگار قراره داماد شه…»