برای شروع باید بگویم آقای مارلی ریق رحمت را سر کشیده بود در مود مرگ او هیچ شک و تردیدی وجود نداشت. م...
برای شروع باید بگویم آقای مارلی ریق رحمت را سر کشیده بود در مود مرگ او هیچ شک و تردیدی وجود نداشت. مارلی پیر هفت کفن پوسانده بود.
البته اسکروچ هم مطمئن بود که او مرده است. جور دیگری هم نبود نمی دانم او رو اسکروج چندین سال باهم شریک بودند اسکروج تنها رفیق و یگانه عزادار او بود. اما این اتفاق غم انگیز اسکروج را چندان متاثر نکرد.
مراسم کفن و دفن مارلی مرا یاد شروع داستان انداخت.شکی نیست که مارلی مرده بود. همه چیز باید به صراحت بیان شود وگرنه در این داستان حق مطلب ادا نمی شود…
از مجموعه بهترین کتابهای ادبیات داستانی کلاسیک جهان