ساوث امیدوار بود که گذشته ی خونین خود را به خاک بسپارد و بتواند خندان ...
ساوث امیدوار بود که گذشته ی خونین خود را به خاک بسپارد و بتواند خندان از آنجا دور شود، اما باید راههای بد قدیمی را برای بازگرداندن خانوادهاش دوباره طی کند، و او زنی نیست که از کاری که باید انجام دهد، خودداری کند. او تحت تعقیب قرار می گیرد و تنها دوستانش یک جفت گاو و یک ناپدری پیر بد اخلاق هستند. اما معلوم شد که لمب گذشته خونین خود را دفن کرده است…