کتاب رفتن به کوهستان اثر دابا ماندلا انتشارات اداش

این کتاب سرشار از آموزه های نلسون ماندلاست در سفری به کوهستان به نوه اش می گوید. این کتاب اولین کتابی ست که زندگی نلسون ماندلا را از زبان نوه ای که خودش او را بزرگ کرده، روایت می کند! داستان کتاب در دو محور، زندگی دابا و نلسون را کنار هم بیان می کند. و به کنجکاوی خواننده در این زمینه که زندگی با یکی از انسان دوست ترین و بزرگترین رهبران جهان چگونه می تواند باشد.
برای بقیه ی جهان (یعنی من و شما) نلسون ماندلا چیزی جز یک غول بزرگ در زمینه ی رهبری نیست. کسی که انقلابی بزرگ را علیه آپارتاید زمانه اش به پا کرد. و برای اولین بار به عنوان یک سیاه پوست در جایگاه ریاست جمهوری آفریقای جنوبی حاضر گشت. اما برای دابا، او فقط “پدربزرگ” بود. دابا، اندکی پس از یازده سالگی، به نزد پدربزرگش رفت و زندگی را با او ادامه داد. اما قبل از این تنها یک بار نلسون را دید آن هم زمانی که در در زندان ویکتور ورستر زندانی بود و او به ملاقاتش رفت. دابا برای ما تعریف می کند چگونه آن دو به آرامی با یکدیگر رابطه ایجاد کردند و با حضور در کنار هم، تاثیرات فوق العاده ی متقابلی را ایجاد کردند.
البته ایجاد این ارتباط آسان نبود. نلسون ماندلا از خانواده اش انتظار بسیار زیادی داشت. و دابا هم از قوانین زیاد و سفت و سخت خانه ی پدربزرگ سرباز می زد. اما حتی در همان زمان که درحال گذر از این چالش بودند، با تماس های مقامات خارجی و حکمت “خوسا (Xohsa)” که پدربزرگش در هر فرصتی با او در میان می گذاشت، دابا یاد گرفت که باید چطور مرد بودن را تمرین کند. بلوغ و رشد دابا، در مقیاسی شخصی، بازتاب بلوغ و رشد کل آفریقای جنوبی ست. او از مبدا خویش جدا شد و به زندگی ممتازی که از پدربزرگش به ارث برد و در آن رشد کرد، رسید.رفتن به کوهستان، روایت داستان یافتن قدرت در بطن وجود ماست. اینکه هنگام حضور یک فرد دلسوز و خردمند، زندگی یک کودک چگونه می تواند تغییر کند. و همچنین فریاد دیگری از اینکه عشق، می تواند همه چیز را سریع تر و بهتر به مقصد برساند!