قلم را دانایان مشاطه ملک خواندهاند و سفیر دل، و سخن تا بیقلم بود چون جان بیکالبد و چون به قلم باز...
قلم را دانایان مشاطه ملک خواندهاند و سفیر دل، و سخن تا بیقلم بود چون جان بیکالبد و چون به قلم بازبسته شود با کالبد گردد و همیشه بماند، و چون آتشیست که از سنگ و پولاد جهد تا سوخته نیابد نگیرد و چراغ نشود که ازو روشنایی یابند… و نخست کسی که دبیری بنهاد طهمورث بود – و مردم اگر چند باشرف گفتارست، چون به شرف نوشتن دست نداد ناقص بود چون یک نیمه از مردم (= آدم)…
– نوروزنامه –