سال تحصیلی تمام شده و تابستان در آتلانتا شروع شده است. آسمان آبی است، ...
سال تحصیلی تمام شده و تابستان در آتلانتا شروع شده است. آسمان آبی است، خورشید سوزان می درخشد و روزهای پیش رو آبستن احتمالات مختلفی هستند. اما لیا احساس سردرگمی دارد. او از همان بعد از ظهر کذایی یک سال پیش که آن اتفاق وحشتناک افتاد اینگونه است. از آن روز به بعد والدین او دوری گزیده، دوستانش فاصله گرفته و لیا هم سرگردان و تنها شد.سپس لیا با جسپر ملاقا…