مجموعه شعر «این قطار به ابدیت میرود» گزینهی اشعاری از «محمدعلی سپ...
مجموعه شعر «این قطار به ابدیت میرود» گزینهی اشعاری از «محمدعلی سپانلو» را دربردارد. شعری از این مجموعه را میخوانیم: «بی ماه، بی گل سرخ، بی زن/ کشتیهامان را به سمت تروا میرانیم/ قطار به اکباتان قدیم میرود/ شیر سنگی خمیازه میکشد/ زیر بادبانهای پلاسیده/ بلیطهایمان یکسره بود/ بی ماه منوریم/ بی گل سرخ معطریم/ بی زن شوهریم/ دستمالهای کاغذی را/ از اشک خود سیاه میکند آناهیتا/ قطار که از خط ریمل او بگذرد/ و باران که ماه و گل و زن را/ نمیبارد، نمیباراند، بر اجتماع یتیم/ بر شهر عزب/ روی بوسههایی که در هوا به هم گره میخورند/ روی لبها که چیزی از رعد و برق نمیدانند/ که بر مرکبهای چوبی به خواب رفتهاند/ در پایانهی سرویسهای سیر و سفر/ در مرکز تلاقی اشکها، وداعها، انتظارها/ بادبانها میسوزند/ نسل بیبازگشت/ بیچراغ، بیگلدان، بیعروس/ حتی نمیخواهد سفینهای اختراع کند این روزها، اکباتان/ آقای "دیااکو" را حتی در شغل ناخدا نمیپذیرد/ بگذار سال پیش باشد/ آن عشق رخ نداده، پس اکنون/ عشقی وجود ندارد/ مگر از نو سفینهای بسازیم/ اما چه سود/ از اختراع چیزی که بارها اختراعش کردهاند» کتاب حاضر را نشر «نیماژ» منتشر کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است.