کتاب چون دختر بودم ...
انتشارات نسل روشن منتشر کرد:آه عمیقی کشیدم؛ به آرامی نامه مادرم را تا کردم و داخل پاکت گذاشتم و رفتم روی صندلی پشت پنجره به طوری که خیابان جلوی خانه را می دیدم، نشستم. باد پاییزی با هر وزشش برگ های زرد درختان را بر روی زمین می نشاند، عابران برگ ها را لگد می کردند و صدای خش خش برگ ها را درونم حس می کردم. زمانی مثل همین برگ ها لگد شدم؛ هر کسی تا توانست بر رویم پا گذاشت و لهم کرد. از اینکه ضعیف و بی ارزش باشم و همیشه مح…