کتاب پازل شعر امروز (119)(اتاق پرو) ...
یک شعر از این مجموعه: هر بار عکسی از تو را در رودخانه غرق می کنم کمی پایین تر جنازه ی عکاسی را از آب بیرون می کشند حالا این مرد غرق شده است در میز و صندلی اداره اش آن زن غرق شده است در آینه ی توی کیف و آن ها که در خیابان فریاد می کشند در مشت های گره کرده ی شان تو دست های زیادی داری دست داری در قتل ناتالی وود دست داری در غرق شدن کشتی های پرتغالی دست گذاشته ای روی روزنامه ها دستبرد زده ای به بانک ها دست برده ا…