کتاب همراه با معصومین (11)(8 قصه از امام جواد)(خشتی) ...
انتشارات قدیانی منتشر کرد:روزی از روزها، گروهی از بزرگان مدینه به خانهی امام آمدند. بیشتر آنها را میشناختم. آدمهای سرشناس و معروف شهر بودند.آن روز، امام در اتاق نشسته بود و با پسر کوچکش محمد(ع) بازی میکرد. با او حرف میزد، محمد هم شیرینزبانی میکرد. و امام میخندید. وقتی بزرگان شهر وارد شدند، امام رضا(ع)، همانطور که دست محمد کوچکش …