کتاب مینا و شب آخر ...
انتشارات قدیانی منتشر کرد: مینا زانو زد کنار تابوت.دنباله ی شال بلند آبی رنگش،افتاد روی آن.سکوت فضای اداره را پر کرده بود،حتی کارمندی که کنار پنجره ایستاده و سایه اش افتاده بود روی تابوت چوبی،آهسته اشک میریخت،اشکی بدون صدا هق هق هیچ کس به گوش نمی رسید… فروشگاه اینترنتی نوابوک
…