کتاب من هیولا ...
انتشارات سیب سرخ منتشر کرد:«هر دو رو بکش، هم سیمین و هم مروارید روا» در ذهنم نجوا می کرد. صدایی بود شاید از درون من، صدایی که مدت ها آن را گم کرده بودم؛ صدایی که برایم آشناتر از صدای همسرم سیمین و دخترم مروارید بود. دست خودم نبود اما تصور ریختن خون گرم آن دو، احساسی جنون آمیز به من می داد. احساسی سرشار از لذت؛ لذتی به گرمای یک دوش آب گرم در عصری زمستانی. زمستانی که این بار، پیش از آغاز، چندین ماه طول کشیده بود و انگا…