کتاب قصه های طلایی (1)(رحلی) ...
انتشارات جهان سترگ منتشر کرد:سال ها پیش پسر جوان و فقیری به نام علی بابا در بغداد زندگی می کرد. او بیشتر اوقات به بیرون از شهر می رفت و هیزم جمع می کرد و بعد هیزم ها را به بازار می برد و می فروخت. یک روز که او مثل همیشه در صحرا مشغول چیدن و جمع آوری شاخه های درختان و هیزم بود، سروصدایی شنید. پشت بوته ها پنهان شد. آن ها همان چهل دزد بغداد بودند. دزدان جلوی یک صخره بزرگ ایستادند.فروشگاه اینترنتی نوابوک
…