کتاب قاصدک نقره ای ...
انتشارات شقایق منتشر کرد:دلش می خواست بر سر او فریاد بزند که «لعنتی این منم همون هم سفری که باهاش عاشقی کردی و خاطره ساختی. همون که هنوز بعد سال ها، دل زدنات و بی قراریات و نفس نفس زدناتو یادشه و شبا برات بی قرار می شه که خواب از سرش می پره و مدام خاطره ها رو دوره می کنه، شاید یه نشونه یادش بیاد برای پیوند زدن دوباره ی نهال عشقی که سال ها بود خشکیده شده و جز ریشه های کم جونش اثری از اون نبود.» در آن لحظه های نفس گیر …