کتاب شاهزاده آتش ...
انتشارات تیرگان منتشر کرد:زمینی سله بسته و خشك، چشمان سیاهم که نظاره گر زمین بودند و تلاش من برای رهایی از آن جدال نابود گره سوز شیپورهایی که همواره از ناامیدی می نواختند و از تاریکی حکایت می کردند . آرام آرام همه چیز محو شد، من، ویهان ، در سویی و فرمانرو ای تاریکی که بر تختی شاهانه جلوس کرده بود، در سویی دیگر دست به شمشیر بردم و گفتم : «من برای نابود کردن تو اومدم.» با من حرفی نمی زد، اما درکش می کردم که چگونه از در…