کتاب سال های شاگردی ویلهلم مایستر ...
انتشارات کتاب فانوس منتشر کرد: نمایش تا دیر وقت کشید. چشم باربارای پیر به در بود و دم به دقیه پای پنجره میرفت تا ببیند از جرنگ جرنگ کالسکه خبری میآید یا نه. منتظر خانم زیبایش ماریانه بود. دخترک آن روز در پی پردهی نمایش رخت افسری جوان پوشیده و تماشاگران را سر ذوق آورده بود. آن شب دل توی دل باربارا نبود. شبهای دیگر برای دختر یک شام ساده فراهم میآورد و بس. اما آن شب فرق داشت. قرار بود ماریانه بستهی پستی بازرگان جو…