کتاب رمان نوجوان (232)(اسپیناس نام دیگر من است) ...
انتشارات قدیانی منتشر کرد:گزارشگر میکروفونی را جلوی مانی گرفت و گفت: «خودت را معرفی کن و بگو از کجا هستی؟» مانی لحظه ای فکر کرد. بچه های ایران، همکلاسی های تهرانی اش همین الان او را از تلویزیون می دیدند. باید حرفش را می زد. باید چیزی می گفت که دلش می خواست به جای خودش و به جای پدرش بگوید. “من از ناحیه ی گل حرف می زنم. پدرم محیطبان سیاهکل است و سیاهکل جنگلی است که سبب می شود ایران نفس بکشد. پدرم محافظ نفس های سنگین زم…