کتاب رمان نوجوان (155)(روزی که لیمویی بود) ...
انتشارات قدیانی منتشر کرد: بعضی از حادثه ها آرام و بی صدا می آیند و صدایشان آن قدر نرم و لطیف است که باید گوش هایت را تیز کنی تا بتوانی آن را بشنوی، حادثه هایی که صدایشان مثل فرو افتادن قطره های باران بر روی شیشه است. در این رمان قصهی دختری به نام هدیه بیان میشود که در ارتباط با خانواده و اطراف خود، درگیر کنشها و واکنشهایی است و در این مسیر به مخاطب کمک میکند به غیر از آشنایی با دنیای بزرگتر از دنیای خود و درک ع…