گرگ هفلي و خانوادهاش با تغييراتي اساسي روبرو هستند. آنها ميخواهند دستي به سر و روي خانهشان بكشند ...
گرگ هفلي و خانوادهاش با تغييراتي اساسي روبرو هستند. آنها ميخواهند دستي به سر و روي خانهشان بكشند و آن را بزرگتر كنند. اما با وجود جانوران ناخوانده، كپكهاي سمي و ديوارهاي پوسيده، خيلي زود گرگ فهميد آنقدرها كه فكر ميكردند، نوسازي خانهشان آسان نيست. وقتي آبها از آسياب ميافتد، آيا گرگ هفلي و خانوادهاش در همان خانه ميمانند يا مجبور ميشوند از شهر خارج شوند؟كتاب فوق، جلد پانزدهم از مجموعهي پر طرفدار خاطرات يك بي عرضه است كه توسط نشر ايران بان چاپ شده است.