کتاب حصار و سگ های پدرم ...
انتشارات چشمه منتشر کرد :فریادهایم به صورت حباب هایی روی حوض در می آمدند. من غصه دار آن ماهی هایی بودم که از فریاد زهره ترک می شدند. نه من و نه برادرهایم جرئت نمی کردیم آن حصار را ترک کنیم. نمی دانستیم بیرون و دور از حصار و در اطراف آن، دنیا چیست و چگونه ا ست . و من که فرزند ارشد خانواده بودم، نمی توانستم مادران،برادران و خواهرانم را زیر دست چنین درنده ای رها کنم. تعدادی از برادرانم از دیوارها گذشته و خودشان را به س…