کتاب تنها وارث ...
انتشارات سرگیس منتشر کرد: گوشی توی دستم را با تمام قدرت روی تخته سنگ کوبیدم و چند تکه شد،بعد رو به فریبرز گفتم:بیا،اینم از گوشی،خیالت رااحت شد. او برافروخته و عصبی گفت:تو!به خاطر اون پسر دیوونه روانی،گوشی رو شکوندی،تو!به خاطر اون پسر عقب افتاده ناراحتی که نمی تونه جلوی مردم خودش رو کنترل کنه.عصبی تر از قبل گفتم:اون آدم مهربان و بااحساسیه که فقط نمی تونه احساسش رو کنترل کنه.شما دیوونه و روانی هستی که بخاطر دو سال دی…