کتاب تام و جری و عاقبت طمع کاری (خشتی) ...
انتشارات مرسل منتشر کرد: یک شب مهتابی و زیبا، گروه نمایشی سیرک در حال استراحت بودند. نگهبان سیرک در حالت نشسته به خواب عمیقی فرو رفته بود و به شدت خروپف می کرد. در این حال، یک بچه شیر دریایی، می خواست از قفسش فرار کند. او با زرنگی میله های قفسش را برید. به گوشه کنار نگاهی انداخت و بعد توی سطل آبی که روی زمین بود، پرید و پاورچین پاورچین به طرف برکه ی آب رفت. بچه های گلم! این بچه شیر اسمش «سیل» کوچولو بود.فروشگاه این…