کتاب بابالنگ دراز ...
انتشارات شانی منتشر کرد:چهارشنبه اول هرماه واقعا روز مهیب و ترسناکی بود که همه با ترس و دلهره منتظرش بودند با شجاعت تحملش می کردند و سپس بی درنگ فراموشش می کردند.در آن روز باید کف راهروها و اتاق ها تمیز و بی لکه، میز و صندلی ها خوب گردگیری و رختخواب ها مرتب می شد. ضمن اینکه نود و هفت بچه یتیم کوچولو که توی هم می لولیدند باید کاملا تر و تمیز می شدند، سرشان شانه می شد، لباس ن آهار خورده به تنشان می رفت و دکمه هاشان اند…