کتاب این بازی کی تمام میشود (چشمه و به نگار) ...
انتشارات چشمه منتشر کرد:افسانه روی مبل کنار تلویزیون نشسته و من روی زمین ولو شدهام و پاهام را روی عسلی انداختهام. همچنان که با یکچشم بسته دارم به فیثاغورس نگاه میکنم و به سیگار پک میزنم، میگویم: «همیشه دوست داشتم یک معشوقهی مرده داشته باشم و هر هفته دور از چشم خانواده ش، یواشکی برم سر قبرش و براش گل ببرم.» افسانه هم میگوید بارها به این موضوع فکر کرده و او هم بدش نمیآید یک معشوقه مرده داشته باشد. سر این دعوای…