کتاب ارکیده ...
انتشارات هنر پارینه و ماهابه منتشر کرد:فرخ این ردپای اندوهناک غم و سرگشتگی را در چشمان زیبای ارکیده دید…فرخ و ارکیده در سکوت چند لحظهای به هم نگریستند آنگاه ارکیده با ملایمت و صدایی بس دلنشین سلام گفت و قدمی به سوی فرخ آمد. فرخ جواب سلام او را داد. ارکیده روی مبل کنار فرخ نشست عطر ملایمی که مانند بخار رقیقی از پیکر او برمیخاست پرهی بینی فرخ را نوازش میداد و ذهن او را به سرزمین رویاهای دوردست…