کتاب زیر کلاهی (خشتی) ...
انتشارات همشهری منتشر کرد: روزی روزگاری، مادری آرام و پسری شلوغ با هم زندگی می کردند.خانه ی آنها بالای یک کوه سنگی قرار داشت.پسر، عاشق آواز خواندن بود.روزی از روزها، مادر به پسر گفت: (( من می روم از چشمه آب بیاورم، تو در خانه بمان و مثل سنگ ساکت باش تا من برگردم.))پسر گفت: (( خیالت راحت باشد، اگر صدا از سنگ درآمد، از من هم در خواهد آمد.))فروشگاه اینترنتی نوابوک
…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.