کتاب توقع من از شب تاریک است ...
انتشارات کتاب هرمز منتشر کرد: من از این شبتوقع ندارم بخواند با دهان حرفبالای توخیلی چیزها بدهم داده امچیزی از حال خوش بیندازد روی پوستماز لذت تو دست بردارم دندان زده نزده ادای لبت در نماز افتاده استمیتوانم از تحمل توبالا بروم از حرفو کم نیاورم از رفتن آمدنتا کدام وقت ممکنامکان چشم تو خواهد بود؟این گردش در سطرهای بعد ویرگول های ناشکفته ی بسیارکوتاه بیا عوضیدر حق چشم تو قربانت نشدم مرا ببخش و بیامرزکهبلند نکنم یک روزو …
هنوز بررسیای ثبت نشده است.